جمعه ۲ بهمن ۹۴
نمیدونم اون حدیث رو از پیامبر (ص) شنیدین که میگه بهترین دوستان 4 تن هستن یا نه؟
تو این مدت ما 4 تا شدیم بهترین دوستای هم..
بین هر یه ساعت کلاسی که داشتیم ده دقیقه استراحت میکردیم.. و ما تو این ده دقیقه کل حوزه رو میزاشتیم رو سرمون
فک کنم تا حالا طلبه هایی مثل ما 4 تا ندیده بودن..
با اینکه اول سال بهمون گفته بودن این ترم ازمایشی هستین ولی ما گوشمون به این حرفا بدهکار نبود..
تقریبا همه امتحانامونو داده بودیم.. و دقیقا دوتاش مونده بود..
تو سالن داشتیم چهارتایی درباره امتحان حرف میزدیم
مدیر حوزه اومدو دوباره ازمایشی بودن ترم یک رو یاداوری کرد
این دفعه واقعا ترسیدیم.. گفتیم اخر سالی از هم جدامون میکنه یه وقت بیچاره میشیم..
واسه همین رفتیم تو کتابخونه.. اونجا با مسئول پژوهش یکم حرف زدیم و درد و دل کردیم..
بعدشم گفتیم بریم بخوابیم..
چهارشنبه بود و موقع استراحت.. اخه یه هفته اس داریم امتحان میدیم..
ببینیم ترم بعد چی میشه
ان شا الله توفیق ازمون سلب نشه و بتونیم تو حوزه بمونیم و سربازی کنیم واسه اقا امام زمان