من یه طلبه ام


منم مثل علی بودم..

فک کنم زندگیم رو به پایانه.. اخه چند وقته یاد قدیما میفتم.. همون موقع ها که برای حوزه رفتن کلی اصرار میکردم..

یاد همون پستم افتادم تو وب قبلیم..

میدونم متنش خیلی قدیمیه.. ولی برا دل خودم میزارم..


علی: مامان! خیلی وقته می خواستم سر یه موضوعی باهتون صحبت کنم اما اینپا اونپا می کنم. نمی دونم چطوری بگم ولی…

مامان: ولی چی! بگو علی جان. من مادرتم. شاید بتونم کمکی بهت بکنم.

علی: راستش خیلی وقته علاقه پیدا کردم برم درس دین رو بخونم. یعنی یه سالی هست تصمیم گرفتم دیپلمم رو گرفتم برم حوزه. تو این یه سالم با دوستانی که رفتن خیلی مشورت کردم و از حال و هوای اونجا پرسیدم. امسالم تصمیم گرفتم طلبه بشم.

مامان: چی! حوزه! می خوای بری آخوند بشی! این همه سال درس خوندی آخرش می خوای بری آخوندی!

علی: مگه چه اشکال داره! مگه روحانی شدن، مبلغ دین شدن، سرباز امام زمان شدن بده؟!

مامان: این همه سال زحمتت رو کشیدم حالا میگی می خوای بری آخوند بشی! پسر خالت مجید رو ببین پارسال پزشکی قبول شد. همه توی فامیل بهش میگن دکتر. رضا پسر عموت رو ببین امسال امتحان کنکور داره، می خواد مهندسی بشه. من میدونم با استعدادی که داره قبول میشه. بعدش تو می خوای بری آخوند بشی. علی آیندت رو خراب نکن! این فکر رو از ذهنت بیرون کن.

علی: مامان چرا احساساتی میشین. ملاک شما حرف و حدیث فامیله یا خدا و پیامبر و اهل بیت؟!

مامان: باریکلا حالا دیگه موعظه هم میکنی!

علی: مامان! مگه خدا توی قرآن نگفته « وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون»[۱]

مامان: خب یعنی چی؟

علی: خدا توی قرآن میگه چرا از هر فرقه و گروهی عده ای برای موعظه و انذار قومشون شهرشون رو ترک نمی کنند و برن درس دین بخونن! ببین مامان! خدا دستور میده از هر طائفه ای عده ای باید برن سرباز امام زمان بشن. مامان! این همه حدیث از پیامبر و اهل بیت برای شناخت دین و تعلّم دین اومده! دیروز مسجد که بودم حاج آقا فلاح بعد از نماز منبر رفت و این حدیث رو از پیامبر خوند:

خداوند جانشینان مرا رحمت کند. گفته شد: یا رسول الله! جانشینان شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: کسانی که بعد از من می آیند، پس احادیث من را روایت می کنند و آنها را به مردم یاد می دهند.[۲]

مامان: خب فکر کردی خدمت به مردم فقط توی حوزه هست. خب تو میتونی دانشگاه بری بعدش توی جامعه به مردم خدمت کنی.

علی: درسته مامان دانشگاه هم کسی می تونه مخلصانه درس بخونه و بعدش توی جامعه مؤثّر باشه ولی خب یه سری از افراد زمینه خوندن درس دین رو دارند خب برای چنین افرادی واجبه طلبه بشن. حتّی از یکی از دوستان شنیدم آیت الله مکارم رفتن به حوزه رو برای افرادی که زمینه خوندن درس دین رو دارند، واجب عینی میدونند.[۳]

مامان: می خوای تو خیابون راه میری صبح تا شب متلک و فحش بشنوی؟

علی: مامان جون! خودت میدونی خود پیغمبرم وقتی تو کوچه راه می رفت اذیتش می کردند. مگه همه نشنیدیم، مدتی بود پیامبر وقتی به مسجد می رفتن فرد یهودی روی سر پیامبر خاکستر می ریخت. پیامبر با صبر و شکیبایی در برابر این عمل یهودی سبب شدن روزی همون یهودی مسلمون شد.

مامان: چی بگم علی جان! بذار فردا با بابات یه مشورت کنم ببینم ایشون چی میگه.

علی: مامان! من خودم هفته ی پیش با بابا صحبت کردم بابا حرفی نداشت. بهم گفت: «بقول خودت یه سالی هست داری درباره این انتخابت فکر و مشورت می کنی. حالا که اینطوری پیگیر آیندت بودی و به این راه علاقه داری من حرفی ندارم. خداوند به همه ما اختیار داده آینده خودمون رو انتخاب کنیم».

مامان: خب حالا برای ثبت نام چیکار باید بکنی؟

علی: از دوستام که پرسیدم گفتند آخرین فرصت ثبت نام امسال تا ۹۱٫۱٫۳۱ هستش. امشب باید برم سایت معاونت آموزش حوزه ببینم نحوه ثبت نام و شرایط ثبت نام چیه.

مامان: علی جان! حرفای تو نظر منو هم برگردوند. حرفای مردم یه خورده روی من تأثیر گذاشته بود امّا الان که فکرش رو می کنم میبینم واقعاً امثال امام خمینی و آقای خامنه ای آبرویی برای این کشور و جهان اسلام هستن. منم دعا می کنم انشاالله برای تصمیمی که گرفتی موفق و ثابت قدم باشی.

علی: مامان! ممنونم که حرف حق رو قبول کردی و احساسات و حرف مردم سبب نشد حق رو زیر پا بذاری. منم سعی می کنم خوب درس بخونم  و فرد مؤثری توی جامعه باشم تا مردم فردا برای شما و بابا دعای خیر بکنند و بگن «خدا پدر و مادرش رو بیامرزه که چنین فرزندی تحویل جامعه داده.»

خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند:

وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ.

و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‏هاى خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است.


اخ که چقد یاد اون روزا افتادم.. چقد التماس امام زمانو کردم.. ولی حالا من تو این محیط فوق العاده ام.. 


منم مثل علی بودم.. یعنی فک کنم هرکی میخواد بره حوزه یه همچین روزایی رو تجربه میکنه..


من عاشق حوزه ام.. امروز انتخاب واحد کردیم برا ترم 2.. ولی هنوز یه امتحانم مونده..

:))
موفق باشی
28 دی 21:07                                                                                                                                               :miss talabe

ممنون از شما خواهر

:)
ای خوش آن روز کز این منزل ویران بروم

رخت بر بندم و تا مُلک سلیمان بروم

ادرس کوتاه شده وب:

http://l1l.ir/5i4
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan